Toggle Menu
غزل سرا
گنجینه ادبیات
صفحه اصلی
مشاهیر شعر پارسی
فال حافظ
مشاعره
دانلود نرم افزار چکامه
بیان وادی حیرت
بیان وادی حیرت
حکایت دختر پادشاه که بر غلامی شیفته شد و تحیر غلام پس از وصل در عالم بیخبری
مادری که بر خاک دختر میگریست
گفتار یک صوفی با مردی که کلیدش را گم کرده بود
حکایت شیخ نصر آباد که پس از چهل حج طواف آتشگاه گبران میکرد
نومریدی که پیر خود را به خواب دید