غزل شمارهٔ ۸۷۰


تبسمت الزهر والمزن باک

و غررت الودق و الدیک حاک

نسیم عراقی ندانم چه بادی

زمین سپاهان ندانم چه خاکی

بدین مشک سائی و عنبر فشانی

ایا نفحة الریح روحی فداک

ندانم چه نقشی که مثل تو صورت

مصور نگردد ز آبی و خاکی

ریاض بهشتی بدین روح بخشی

چراغ سپهری بدین تابناکی

خرد را فریبی و دل را امیدی

روانرا حیاتی و تن را هلاکی

نه در دل ممکن که در قلب جانی

نه از گل مرکب که از روح پاکی

مررنا باکناف نجد و بتنا

بواد الاراک لعلی اراک

چو خواجو بدست ار جام خور آئین

اگر مست گلچهر اورنگ تا کی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم