بخش ۳۹ - جواب
یکی دریاست هستی نطق ساحل
صدف حرف و جواهر دانش دل
به هر موجی هزاران در شهوار
برون ریزد ز نص و نقل و اخبار
هزاران موجب خیزد هر دم از وی
نگردد قطرهای هرگز کم از وی
وجود علم از آن دریای ژرف است
غلاف در او از صوت و حرف است
معانی چون کند اینجا تنزل
ضرورت باشد آن را از تمثل
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم