رباعی شمارهٔ ۵۲


تیری ز کمانخانه ابروی تو جست

دل پرتو وصل را خیالی بر بست

خوشخوش زدلم گذشت و میگفت بناز

ما پهلوی چون تویی نخواهیم نشست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم