رباعی شمارهٔ ۵۴


دی طفلک خاک بیز غربال بدست

میزد بدو دست و روی خود را می‌خست

میگفت به های‌های کافسوس و دریغ

دانگی بنیافتیم و غربال شکست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم