رباعی شمارهٔ ۱۷۸


گفتم چشمت گفت که بر مست مپیچ

گفتم دهنت گفت منه دل بر هیچ

گفتم زلفت گفت پراکنده مگوی

باز آوردی حکایتی پیچا پیچ

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم