رباعی شمارهٔ ۴۳۶


در کوی تو من سوخته دامن بودم

وز آتش غم سوخته خرمن بودم

آری جانا دوش به بامت بودم

گفتی دزدست دزد نبد من بودم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم