رباعی شمارهٔ ۵۶۸


بر ذره نشینم بچمد تختم بین

موری بدو منزل ببرد رختم بین

گر لقمه مثل ز قرص خورشید کنم

تاریکی سینه آورد بختم بین

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم