رباعی شمارهٔ ۶۳۴


زلفت سیمست و مشک را کان گشتی

از بسکه بجستی تو همه آن گشتی

ای آتش تا سرد بدی سوختیم

ای وای از آنروز که سوزان گشتی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم