رباعی شمارهٔ ۶۶۶


مآزار دلی را که تو جانش باشی

معشوقهٔ پیدا و نهانش باشی

زان می‌ترسم که از دلازاری تو

دل خون شود و تو در میانش باشی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم