شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالطیب طاهر مصعبی


مرا جود او تازه دارد همی

مگر جودش ابر است و من کشتزار

«مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین

بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار

ابا برق و با جستن صاعقه

ابا غلغل رعد در کوهسار

نه ماه سیامی، نه ماه فلک

که اینت غلام است و آن پیشکار

نه چون پور میر خراسان، که او

عطا را نشسته بود کردگار

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم