شمارهٔ ۱۲۳


مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟

برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟

که: حیف باشد روح القدس به سگبانی

به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم

به جرم حسن چو یوسف اسیر زندانی

بسی نشستم من با اکابر و اعیان

بیازمودمشان آشکار و پنهانی

نخواستم ز تمنی مگر که دستوری

نیافتم ز عطاها مگر پشیمانی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم