قطعه شمارهٔ ۵۴


میر مسعود پیر گشت و هنوز

همچو اطفال کعب می‌بازد

قدمی و دمی عجب دارد

که بدین تیزد و بدان تازد

هر کجا او قدم زند یادم

ز آدمی آن طرف بپردازد

دم او کشوری بگنداند

قدمش عالمی بر اندازد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم