من از بود و نبود خود خموشم


من از بود و نبود خود خموشم

اگر گویم که هستم خود پرستم

ولیکن این نوای ساده کیست

کسی در سینه می گوید که هستم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم