در جهان دل ما دور قمر پیدا نیست
در جهان دل ما دور قمر پیدا نیست
انقلابیست ولی شام و سحر پیدا نیست
وای آن قافله کز دونی همت میخواست
رهگذاری که درو هیچ خطر پیدا نیست
بگذر از عقل و در آویز بموج یم عشق
که در آن جوی تنک مایه گهر پیدا نیست
آنچه مقصود تگ و تاز خیال من و تست
هست در دیده و مانند نظر پیدا نیست
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم