ز شاعر ناله مستانه در محشر چه می خواهی


ز شاعر ناله مستانه در محشر چه می خواهی

تو خود هنگامه ئی هنگامهٔ دیگر چه میخواهی

به بحر نغمه کردی آشنا طبع روانم را

ز چاک سینه ام دریا طلب گوهر چه میخواهی

نماز بی حضور از من نمی آید نمی آید

دلی آورده ام دیگر ازین کافر چه می خواهی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم