از چشم ساقی مست شرابم
از چشم ساقی مست شرابم
بی می خرابم بی می خرابم
شوقم فزون تر از بی حجابی
بینم نه بینم در پیچ و تابم
چون رشتهٔ شمع آتش بگیرد
از زخمهٔ من تار ربابم
از من برون نیست منزلگه من
من بی نصیبم ، راهی نیابم
تا آفتابی خیزد ز خاور
مانند انجم بستند خوابم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم