۸۳ - مور مسکین ، تا رَوَد بر خاک پَست


بدون متن

بدون متن

مور مسکین ، تا رَوَد بر خاک پَست

از بلای آسمانی ایمن است (۱)

چون اجل خواهد از او گیرد گزک (۲)

بال پروازیش می‌بخشد فلک

هر که در افلاک ، پروازی کند

چرخ ، کوشد تا به خاکش افکند

پس به بال این جهان غره مشو

چون به تیر این فلک گردی ولو (۳)

گر که در اوجی ، بیندیش از سقوط

هر عروجی دارد اندر پی هبوط (۴)

هر گُلی ، خوابیده در آغوش خار

خارهای خوفناکِ جان‌شکار

بدون متن

بدون متن

******************************

۱ - مور را چون اجل رسد پر برآرد ( لغت نامه دهخدا )

بال درآوردن مورچه ، گاه موجب هلاکت اوست. چون بیشتر در معرض دید شکارچیان قرار می‌گیرد.

فرخی سیستانی می‌گوید:

دشمن خواجه به بال و پر مغرور مباد...... که هلاک و اجل مورچه بال و پر اوست

۲ - گزک: بهانه ، دستاویز

۳ - ولو (velo): روی زمین پهن شدن. نقش زمین شدن ( لغتنامه دهخدا )

۴ - عروج: بالا رفتن ، به آسمان برشدن

۴ - هبوط: فرود آمدن ، خوار شدن

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم