۹۰ - این سخن میگفت ملا با خدا
بدون متن
بدون متن
این سخن میگفت ملا با خدا
ساعتی بسپار گوشت را به ما
بیممان کم ده ز سختی جحیم (۱)
گو مگر اکنون به ناز و نعمتیم؟
راندی از جنّت به تیغ قهر/مان (۲)
شد دو روز زندگانی زهر/مان
جای گفتن از زَقوم و سیخ داغ (۳)
گه ز قرض و قولهٔ ما کن سراغ
نوبتی با بندگان خود بگو
هاااای! ایها الذین آمنوا (۴)
مانده از دیشب به سفره نانتان؟
از غذا سیرند فرزندانتان؟
خرجتان با دخلتان شد سر به سر
یا کم آوردید یکبار دگر؟
****
آن همه نعمت به جنّت ریخته
از درختش سیم و زر آویخته
لیک ما در محنتآباد جهان
میخوریم حسرت پی یک لقمه نان
اهل جنّت ، زر چه میدانند چیست
چون کسی آنجا به زر ، محتاج نیست
کارشان ، تفریح هست و خورد و خفت
نان و آب جملگیشان مفتِ مفت
چون به جنّت نیستی خرج معاش
آن همه بخشش ، بریز است و بپاش
زر به ما بخشا که بس درماندهایم
بهر خرج زندگانی ماندهایم (۵)
گو چه کم گردد از آن جنّت ، اگر
گه ببخشیمان دو مشتی سیم و زر؟
مرحمت کن از همانجا ، ای عزیز
کیسهای زر روی بام ما بریز
خود درین دنیا به ما ده نعمتی
وعده کم کن ، کو ز ما تا جنّتی؟ (۶)
آنچه حقّ ماست از باغ بهشت
هرچه بر ما ، کلکِ رزاقت نوشت... (۷)
جمع کن یکجا برای ما فرست
به نشانیمان درین دنیا فرست
همچو شیطان ، اندکی خلاق باش
بین چسان نقدست و شیرین وعدههاش!
بدون متن
بدون متن
*****************************
۱ - جحیم: از نامهای دوزخ است.
۲ - قهر/مان: قهر ما را
بهر آسایش زبان کوتاه کن ...... در عوضمان همتی همراه کن (مولوی)
۳ - زقوم: درختی است در جهنم که میوههای بسیار تلخ آن ، خوراک دوزخیان است.
آيا آن (نعمتهاى بهشتى) براى پذيرايى بهتر است يا درخت زقوم؟ همانا ما درخت زقوم را وسيله شكنجه و درد و رنج ستمگران قرار دادهايم. «سوره صافات - آیات ۶۲ تا ۶۴»
روزى که آن [گنجینه]ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند «سوره توبه - آیه ۳۵»
۴ - ایها الذین آمنوا: ای کسانی که ایمان آوردهاید.
۵ - ماندن: ناتوان شدن
۶ - کو: گاهی در محاورات ، فاصله ای بعید را میرساند : کو حالا - کو تا اون روز؟
۷ - کلکِ رزاق: قلم روزیبخش - مجازا به معنای قلمی که سهم رزق انسانها را رقم میزند.
بدون متن
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم