دیده و اشک


دو دیدهٔ من و از دیده اشک دیدهٔ من

میان دیده و مژگان ستاره وار پدید

به جَزع ماند یک بر دگر سپید و سیاه

به رشته کرده همه گرد جَزع مروارید

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم