خواری مُرده


دانم که هیچ کس نکند مرثیت مرا

دانم که مرده بر دل میراثخوار ، خوار

فرزند من یتیم و سر افکنده گرد کوی

جامه وَسَخ گرفته و در خاک ، خاکسار

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم