غزل شمارهٔ ۲۹
گر نقاب از رخ آن صنم گیرد
ماه و خورشید را عدم گیرد
ور به بتخانه پرتو اندازد
بتکده رونق حرم گیرد
گر دو دست از دو دیده بر گیرم
همه آفاق درد و غم گیرد
نیستم بوالهوس که فرمائی
هرزه دو سگ شکار کم گیرد
سگ بیچاره گر فرشته شود
نشود کاهوی حرم گیرد
دُودِ دل از قلم زبانه کشید
چون بیٰاد رضی قلم گیرد
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم