غزل شمارهٔ ۱۷۳
درد کیشان همه ناموس کش کیش همند
غمگسار هم و ناسور کن نیش همند
صبح تا شام گدای هم و شب تا به سحر
شکر دریوزه گذار دل ریش همند
زان به صورت بشتابند و به آمیزش هم
که به خلوتگه معنی همه در پیش همند
دست از ین جمع پریشان بنمای، کایشان
همه بیگانه ی خویشند و بی خویش همند
کفر و دین را ببر از یاد که این فتنه گران
در بد آموزی ما مصلحت اندیش همند
عرفی این نکته ی مجموعه ی احباب نویس
که محبان وفا تازه کن ریش همند
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم