رباعی شمارهٔ ۱۷


از ابر سیاه لعل و گهر می ریزد

وز دیده ی من خون جگر می ریزد

بی روی تو از هر مژه ام در گلشن

دامن دامن لاله تر می ریزد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم