غزل شمارهٔ ۳۶۶
چگونه سوز غم او دهم به سوز دگر
که دل فروغ نیابد به دلفروز دگر
شراب عشقم اگر بو کنند محشریان
سوال روز قیامت فتد به روز دگر
ز امر و نهی محبت رسوم شرع مجو
که ان یجوز دگر گفت لایجوز دگر
بیار بربط مجنون به مشهد عرفی
که عشق نوحه طرازی کند به سوز دگر
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم