غزل شمارهٔ ۵۰


جامیست چه جم نما دل ما

بنموده خدا به ما دل ما

شمع دل ماست نور عالم

افروخت به خود خدا دل ما

عشقش بحریست بیکرانه

خوش بحری و آشنا دل ما

سلطان عشقست و دل غلامش

او پادشه و گدا دل ما

درد دل ما دوای جان است

به زین چه کند دوا دل ما

عهدی بستیم و جاودان است

پیوند نگار با دل ما

در خلوت خاص سید ما

او خانه خدا ، سرا دل ما

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم