غزل شمارهٔ ۲۳۸
نور رویش آفتابی دیگر است
چشم ما بر ماهتابی دیگر است
گر کسی بیند خیال او به خواب
آن خیال ما و خوابی دیگر است
آب چشم ما به هر سو می رود
روی ما شسته به آبی دیگر است
موج دریائیم و دریا عین ما
غیر ما بر ما حجابی دیگر است
ساقی ما می به ما بخشد مدام
خیر او بر ما برای دیگر است
هرچه می بینی چو آن مخلوق اوست
نزد ما عالیجنابی دیگر است
نعمت الله در خرابات مغان
عاشق مست و خرابی دیگر است
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم