غزل شمارهٔ ۳۸۰


آن وتر که غیر او احد نیست

اصل عدد است و از عدد نیست

گر دیدهٔ احولی دو بیند

چشمش بنگر که بی رمد نیست

هر هست که نیستی پذیرد

هستیت نهادن از خرد نیست

چون مظهر حضرت الهند

نیکند تمام و هیچ بد نیست

خود نیست به نزد نعمت الله

چیزی که وجود او به خود نیست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم