غزل شمارهٔ ۴۶۶
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
روی خود بر روی ما نیکو نهاد
جان به عاشق می دهد معشوق ما
این چنین رسم نکویی او نهاد
پیر ما بزم خوش مستانه ای
گر نظر داری ببین تا چون نهاد
عشق سرمست است و میگوید سخن
گفتگوی عقل را یک سو نهاد
جان ما آئینه گیتی نما است
ساده دل با دوست رو بر رو نهاد
خوش بهشت جاودان دارد چو ما
هر که با خاک درش پهلو نهاد
نعمتالله را به عالم عرضه کرد
در دل عشاق جست و جو نهاد
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم