غزل شمارهٔ ۴۸۳
روح اعظم ذرهٔ بیضا بود
صورت و معنای جد ما بود
بنده خوانندش ولیکن سید است
موج گویندش ولی دریا بود
نکته ای از موج دریا گفته ایم
این کسی داند که او از ما بود
قول ما از عالم سفلی مجو
این سخن از عالم بالا بود
سر ببازد بر سر کویش به عیش
در سر هر کس که این سودا بود
نور چشمی در نظر پیدا شده
کی ببیند هر که نابینا بود
در گلستان شهادت روز و شب
سید ما بلبل گویا بود
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم