غزل شمارهٔ ۵۳۹
نعمت الله خدا به ما بخشید
این چنین نعمتی خدا بخشید
می خمخانهٔ حدوث و قدم
به من رند بینوا بخشید
سلطنت بین که حضرت سلطان
پادشاهی به این گدا بخشید
دُردی درد دل بسی خوردیم
عاقبت درد را دوا بخشید
بخشش اوست هرچه ما داریم
هر چه داریم او به ما بخشید
چشم ما شد به نور او روشن
لاجرم او به ما لقا بخشید
ما چو فانی شدیم در ره عشق
جاودان او به ما لقا بخشید
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم