غزل شمارهٔ ۵۷۴


هر که او را به نور او بیند

هر چه بیند همه نکو بیند

آنکه با ما نشست در دریا

عین ما دید و سو به سو بیند

روی غیری ندیده دیدهٔ ما

غیر چون نیست دیده چو بیند

هر که در آینه کند نظری

جان و جانانه روبرو بیند

چشم باریک بین سید ما

رشته یک توست کی دو تو بیند

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم