غزل شمارهٔ ۵۷۷
ما مریدیم و پیر ما مرشد
ره روانیم و رهنما مرشد
رو نوائی ز یار مرشد جو
که دهد بی ریا نوا مرشد
نبری ره به خانهٔ اصلی
گر نیابی در این سرا مرشد
روز و شب از خدای خود می جو
کاملی تا بود تو را مرشد
بحر ما را کرانه پیدا نیست
غرق آبیم و عین ما مرشد
دُرد دردش بنوش و خوش می باش
که کند درد تو دوا مرشد
هر که ارشاد نعمت الله یافت
دائما خواهد از خدا مرشد
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم