غزل شمارهٔ ۶۶۷
پادشه حکم ما روان بنمود
هم به نام خودش نشان بنمود
هر چه در غیب و در شهادت بود
همه ایثار بندگان بنمود
در میخانه را گشود به ما
راز پنهان به ما عیان بنمود
حکم تاج و کمر به ما بخشید
این عطا او به ما چنان بنمود
رو در آئینهٔ دلم بنمود
نام تمثال خویش جان بنمود
نقد گنج خزانهٔ اسما
جمله انعام این و آن بنمود
نعمت الله در ازل بنواخت
تا ابد میر عاشقان بنمود
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم