غزل شمارهٔ ۸۲۰


آینه بستان جمال او نگر

هر چه بینی از کمال او نگر

چشمهٔ آب حیات ما بنوش

لذت عین زلال او نگر

در نظر نقش خیال او بکار

دیده بگشا بر جمال او نگر

عقل می خواهد که یابد ذوق ما

این خیالات محال او نگر

باش با ساقی سرمستان حریف

حاصل عمر از وصال او نگر

میل ما با او و میل او به ما

میل داری میل و مال او نگر

گر ندانی سید هر دو سرا

اهل بیت او و آل او نگر

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم