غزل شمارهٔ ۸۲۲
هر چه می بینی همه مطلق نگر
خلق را بگذار و جمله حق نگر
عشق او در دریا و ما ماهی در او
حال این ماهی مستغرق نگر
عاشق و معشوق شد مشتق ز عشق
گر تو مشتاقی در این مشتق نگر
عشق او چون بلبل و جان برگ گل
گلستان و بلبل و رونق نگر
آیهٔ تنزیه و تشبیهش بخوان
این مقید بین و آن مطلق نگر
ما نه مائیم و نه او فافهم تمام
صورت و معنی این مغلق نگر
نعمت الله گوهر دریای ماست
گوهر دریا در این زورق نگر
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم