غزل شمارهٔ ۸۳۳


ای مرا در هر سخن بحری گر

وی مرا در هر طرف شهری دگر

دیده ای دارم محیطی در نظر

زو روان هر گوشه ای نهری دگر

عاشق و مست شراب و سرخوشم

هر دمم رنگی است در مهری دگر

من نیم در دهر و دهری نیستم

دهر از آن تو مرا دهری دگر

هر کسی در بحر عشقی غرقه اند

نعمت الله را بود بحری دگر

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم