غزل شمارهٔ ۹۰۶


میخانه سبیل ماست امروز

هنگام می و صفاست امروز

از دولت عشق پادشاهیم

صد شه بر ما گداست امروز

بگذر ز حدیث دی و فردا

دریاب که روز ماست امروز

آن رند که شب حریف ما بود

سر حلقهٔ اولیاست امروز

مائیم حریف و جام بر دست

مخمور کسی چراست امروز

از فتنهٔ چشم مست ساقی

عالم همه پر بلاست امروز

مائیم حریف نعمت الله

بزمی به از این کراست امروز

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم