غزل شمارهٔ ۹۷۵


دردمندیم و از دوا فارغ

مستمندیم و از شفا فارغ

مبتلائیم و از بلا ایمن

بینوائیم و از نوا فارغ

در وصالیم و فارغ از هجران

در بقائیم و از فنا فارغ

ما طلبکار او و او با ما

یار جویای ما و ما فارغ

بندگانیم و ایمن از سید

پادشاهیم و از گدا فارغ

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم