غزل شمارهٔ ۱۰۲۷
همدمی گر طلب کنی یک دم
باش با جام می دمی همدم
گنج و گنجینه خداوندی
طلبش کن ز حضرت آدم
گر کسی جم ندید جامش دید
ما ندیدیم جام را بی جم
دردمندیم و درد او درمان
دل ما ریش و زخم او مرهم
جام می را بگیر و خوش می نوش
که بود ذوق این و آن با هم
مظهر اسم اعظم اوئیم
غیر ما کیست صاحب اعظم
این و آن در جهان فراوانند
نعمت الله یکی است در عالم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم