غزل شمارهٔ ۱۰۶۲
زآفتاب مهر او تابنده ام
پادشاهی می کنم تا بنده ام
صورتم پرگار و معنی نقطه ای
این حروف از لوح دل خواننده ام
مستم از جام می ساقی عشق
مجلس عشاق را فرخنده ام
تا به اسما و صفاتش عارفم
از حضور ذات او وامانده ام
عاشق و معشوق ما هر دو یکی است
نعمت الله را چنین داننده ام
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم