غزل شمارهٔ ۱۱۲۰


هر چه بینم به نور او بینم

گل وصلش به دست او چینم

غیر او چون که نیست در عالم

پیش غیری چگونه بنشینم

صورتا جامم و به معنی می

باطناً آن و ظاهراً اینم

خسرو عاشقان سرمستم

بلکه جان عزیز شیرینم

غیر او در دلم نمی گنجد

این چنین است غیرت دینم

نفسم جان به این و آن بخشد

این و آن می کنند تحسینم

نعمت الله به من نماید رو

جام گیتی نما چو می بینم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم