غزل شمارهٔ ۱۱۵۹
ما با تو به جز یاری داریم نداریم
جز عشق نکوکاری داریم نداریم
جز دولت درویشی جوئیم نجوئیم
سودای جهانداری داریم ندارم
چون ساغر می در دور مستانه همی گردیم
جز میل به میخواری داریم نداریم
جز دُردی درد دل نوشیم ننوشیم
جز ناله و جز زاری داریم نداریم
یاریم ز جان و دل با سید سرمستان
با یار دگر یاری داریم نداریم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم