غزل شمارهٔ ۱۲۶۳
کرمی کن بیا و خوش بنشین
یک نفس نزد همدمی بنشین
رند مست خوشی به دست آور
جام می نوش با جمی بنشین
در خرابات عشق مستانه
شاد برخیز و بی غمی بنشین
ذوق از زاهدان نخواهی یافت
با چنین طایفه کمی بنشین
با دل ریش پیش درویشی
به تمنای مرهمی بنشین
حاصل عمر ما دمی باشد
دم به دم در بیا دمی بنشین
نعمت الله اگر کسی جوید
پیش رند مکرمی بنشین
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم