غزل شمارهٔ ۱۴۱۹
سایه و همسایه پیدا آمده
صورت و معنی هویدا آمده
دیدهٔ ما روشن است از نور او
نور او در چشم بینا آمده
قطره و بحر و حباب از ما بجو
زان که جمله عین دریا آمده
خوش بلائی می کشم از عشق او
این بلا بر ما ز بالا آمده
تا نماند هیچ رندی در خمار
ساقی مستی بر ما آمده
سید و بنده به هم آمیخته
هر دو تا گوئی که یکتا آمده
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم