غزل شمارهٔ ۱۵۲۰


درآمد از درم خوش پادشاهی

که دیده این چنین شاهی چو ماهی

همه ارواح پاکان در رکابش

به شوکت پادشاهی با سپاهی

نهادم سر به پایش بوسه دادم

ندارم غیر لطفش عذرخواهی

به حمدالله که از لطف اللهی

مرا آمد چنین پشت و پناهی

به غیر او نکردم هیچ میلی

وگر کردم از او دارم گناهی

نشستم بر در میخانه سرمست

نباشد این چنین جائی و جاهی

طریق نعمت الله راه عشق است

چه خوش راهی و همراه به راهی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم