غزل شمارهٔ ۱۵۲۴


آئینهٔ حضرت الهی

تمثال جمال پادشاهی

دانندهٔ علم جمله اسماء

واقف ز کمال ما کماهی

آوازهٔ آفتاب حسنش

بگرفته ز ماه تا به ماهی

سلطان وجود روی بنمود

در صورت مردم سپاهی

سید بگرفت ملک عالم

بنشست به تخت دل بشاهی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم