غزل شمارهٔ ۱۵۴۹
عشقبازی می کنم آری بلی
بل ایازی می کنم آری بلی
خرقهٔ خود را به جام می مدام
خوش نمازی می کنم آری بلی
نقد دل در آتش عشقش گداخت
زر گدازی می کنم آری بلی
کار من در عشق جانبازی بود
نیک بازی می کنم آری بلی
من شهید و غازی من عشق او
وصف غازی می کنم آری بلی
هر که را بینم به عشق روی او
دلنوازی می کنم آری بلی
سید ار نازی کند من بنده ام
نو نیازی می کنم آری بلی
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم