قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۵


وصله ای از خرقهٔ ما هر که یافت

عارفانه خوش همی پوشد به جان

عاقبت روزی به منزل می رسد

آنچنان رهرو که می کوشد به جان

خم می در جوش و ما مست و خراب

خوش بود رندی که می جوشد به جان

می به زاهد گر دهی حیفی بود

می به رندی ده که می نوشد به جان

هر که مهر سید ما را خرید

یافت او نقدی که نفروشد به جان

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم