شمارهٔ ۷۴


همه محکوم حکم او باشند

سر و زر را به پای او پاشند

عقل و عاقل رعیت اویند

از دل و جان دعای او گویند

مهر او بر دلی که شارق شد

هر که در خانه بود عاشق شد

غیرتش غیر چون براندازد

خانه از غیر خود بپردازد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم